بار معلولیت یک جوان بر دوش یک خانواده فقیر
رحمت الله مرجانخېل
غزنی، افغانستان (۲۱ دلو ۱۴۰۲) – عبدالبصیر، ۲۴ ساله، یک جوان معلول از شهر غزنی است که مریضی پولیو در سن شش ماهګی توانایی حرکت از پای او ګرفته است.
هر دو پای او فلج است و مجبور است با کمک ویلچر از جایی به جای دیگر حرکت کند.
وی می گوید: «حدود ۲۴ سال پیش در سن ۶ ماهگی به دلیل واکسین نشدن به مریضی فلج اطفال مبتلا شدم، که از یک طرف معلول و بار خانواده ام شدم و از طرف دیگر از تحقق بسیاری از آرزوها محروم شدم.»
عبدالبصیر، ۲۴ ساله، یک جوان معلول از شهر غزنی است که مریضی پولیو در سن شش ماهګی توانایی حرکت از پای او ګرفته است © افغانستان عاری از پولیو/ ۱۴۰۲/ رحمت الله مرجانخیل
او که با داشتن دو برادر و دو خواهر سومین پسر پدرش است گفت، آرزو داشت درس بخواند و داکتر شود، اما مریضی پولیو مانع تحقق این آرزو وی شد.
وی افزود که با وجود گذشت سال ها از این واقعه، هنوز به یاد دارد که در کودکی می خواست در مکتب ثبت نام کند و درس بخواند، اما سرمعلم مکتب به او گفت که تو معلول استی و نمی توانی راه بروی، در صورت نیاز چه کسی تو را به تشناب میبرد؟
به گفته وی، همین حرف سرمعلم مکتب بود که او از مکتب ماند و از نعمت درس خواندن محروم شد.
عبدالبصیر در خانه اش بین پدر و مادرش © افغانستان عاری از پولیو/ ۱۴۰۲/ رحمت الله مرجانخیل
عبدالبصیر می گوید، با وجود اینکه نمی تواند راه برود، اما وضعیت بد اقتصادی خانواده او را مجبور به کار کرده و برای پیدا کردن نفقه به خانواده ده نفره خود به شغل پینه دوزی روی آورده است.
او که در چهره اش آثار درد و رنج دیده می شد و در مغازه کوچکش مشغول دوخت بوت های یک مشتری بود، گفت: «اگر پدر و مادرم عفلت نه می کردند و در طفولیت مرا واکسین میکردند، امروز در این حالت نمیبودم.»
مادر عبدالبصیر در پوشیدن بوت ها با پسرش کمک میکند © افغانستان عاری از پولیو/ ۱۴۰۲/ رحمت الله مرجانخیل
او می گوید هر روز صبح که سر کار می رود، پدرش با ریش سفید و بدن ضعیف او را در کراچی سوار میکند و تا سرک میرساند چون راه خانه شان خراب است و ویلچیر در آن رفت و امد کرده نمیتواند، سپس به وسیله ویلچیر تا دکان خوده میرساند.
وی آهی غمگین کشید و افزود: «سخت است که مادرت هر روز به پای بی حس ات بوت بپوشد و پدر مو سفیدت تو را به جای تعیین شده در کراچی ببرد، پدر و مادر زیاد مهربان هستند اما تا آخر عمر زنده نمی مانند، نمی دانم آینده ام چگونه خواهد بود؟»
پدر عبدالبصیر پسر معلولش را با کراچی تا سرک میبرد © افغانستان عاری از پولیو/ ۱۴۰۲/ رحمت الله مرجانخیل
به گفته وی، در حالی که برادر بزرگش مریضی عصبی دارد و نمی تواند کار کند و برادر کوچکترش به مکتب می رود، خوشحال است که به بدن شکسته بر خود سختی میګذاراند، دست مادر، پدر و خانواده را ګرفته و به کسی دست سوال دراز نکرده است.
او گفت، با نګاهی به وضعیت خود همیشه در مورد ان خانواده فکر می کند که از دادن واکسین به فرزندان خود امتناع می ورزند و انها را در معرض سرنوشت مشابه به وی قرار می دهند.
وی افزود، بیشتر اوقات برای اینکه سرپرستان خانواده ها از حالت وی عبرت بگیرند و فرزندان خود را در برابر فلج اطفال واکسین کنند، در جریان کمپاین ها با رضاکاران واکسین پولیو خانه به خانه میرود.
وی گفت: «از این طریق به آنها این پیام را می دهم که زندگی من پر از رنج است، نگذارید فرزندان تان مانند من به مریضی پولیو مبتلا و معلول شوند، انها را واکسین کنید تا از این بیماری در امان بمانند و در آینده زندگی سالمی داشته باشند.»
غلام محمد پدر عبدالبصیر می گوید که پسرش تنها منبع درآمد خانواده است، اما معلولیت او وی را آزار می دهد.
وی که حدود ۵۷ سال سن دارد، افزود: «به عنوان یک پدر، با نگاهی به حالت سخت پسرم، همیشه آرزو می کنم که ای کاش آن زمان غفلت نمی کردم و بصیر را در طفولیت واکسین می نمودم، شاید امروز شالم میبود.»
او می گوید، آن زمان در ولسوالی زرمت ولایت پکتیا زندگی می کرد و رضاکاران واکسین پولیو وجود نداشت اګر وجود هم میداشت شاید تعدان شان کم میبود، اما به نوعی ما هم غفلت کرده ایم و فرزند خود را برای واکسین نمودن به مرکز صحی نبرده ایم.
اما به گفته وی، اکنون که امنیت در کشور برقرار است، رضاکاران واکسین خانه به خانه می روند، پدران و مادران نباید غفلت کنند، بلکه در هر کمپاین باید فرزندان خود واکسین کنند.
او می گوید، اطفالیکه در طول کمپاین ها از واکسین باز میماند، مسوولیت والدین است که انها برای واکسین نمودن به نزدیکترین مرکز صحی ببرند.
عبدالبصیر در دکان خود © افغانستان عاری از پولیو/ ۱۴۰۲/ رحمت الله مرجانخیل