کیمیا عظیمی: روایت امید، اراده، و تأثیر واکسیناسیون بر زندگی

بدخشان، افغانستان (۲۲ قوس ۱۴۰۳) – صبحی سرد و خزانی در شهر فیضآباد آغاز میشود. نور کمرنگ خورشید از پشت ابرهای خاکستری، کوچههای باریک این شهر را روشن میکند. در یکی از این کوچهها، صدای چرخ خیاطی از اتاقی کوچک به گوش میرسد.
در این اتاق، کیمیا عظیمی، زنی ۳۵ ساله با چهرهای مصمم و نگاهی امیدوارانه، مشغول دوختن لباسی است که باید تا پایان روز آماده شود. پشت این چرخ خیاطی ساده، داستانی از چالشها، امیدها، و مقاومت زنی نهفته است که زندگیاش با پولیو دگرگون شد.
سرآغاز یک چالش بزرگ
کیمیا در دو سالگی و زمانی که خانوادهاش در ولسوالی بهارک زندگی میکردند، به پولیو مبتلا شد. او با گلویی پر از بغض میگوید: “هیچچیز از آن دوران یادم نیست، اما مادرم میگوید که ابتدا تب شدیدی داشتم و بعد از چند روز پای چپم فلج شد. آن زمان واکسن پولیو به مناطق دورافتاده مثل بهارک نرسیده بود و مردم حتی نمیدانستند واکسین چیست.”
وقتی او چهار ساله شد، خانوادهاش او را به مرکز بازتوانی فزیکی صلیب سرخ در فیضآباد بردند. داکتران تشخیص دادند که پای چپ او دیگر هرگز قادر به حرکت نخواهد بود.
او سپس برای دریافت کمکهای بیشتر به کابل فرستاده شد، جایی که برایش یک پای پلاستیکی ساخته شد.
“این تجربه تلخ نه تنها مانع تحصیلات من شد، بلکه مسیر زندگیام را به کلی تغییر داد، هر روز از خودم میپرسم اگر سالم بودم و درس میخواندم، شاید امروز زندگیام بهتر بود، اما حالا تمام تلاشم را میکنم تا فرزندانم مثل من به پولیو مبتلا نشوند.”
کیمیا در دو سالگی و زمانی که خانوادهاش در ولسوالی بهارک زندگی میکردند، به پولیو مبتلا شد. © افغانستان عاری از پولیو/ ۱۴۰۳/ رقیبه حمیدی
امیدی نو برای زندگی
کیمیا که هیچ مهارتی در خیاطی نداشت، زمانی که بهعنوان شاگرد در مرکز بازتوانی فزیکی صلیب سرخ مشغول کار شد، به این حرفه علاقهمند شد.
او توضیح میدهد: “وقتی دیدم زنان دیگری در این مرکز خیاطی میکنند، تصمیم گرفتم این کار را یاد بگیرم. در ابتدا سخت بود، اما با تمرین و تلاش توانستم در مدت دو سال به مهارتهای لازم دست پیدا کنم.”
امروز، کیمیا بهعنوان استاد خیاطی در همان مرکز فعالیت میکند. او با افتخار میگوید: “این کار به من اعتمادبهنفس و استقلال مالی داد، حالا میتوانم برای آینده فرزندانم تلاش کنم.”
زندگی خانوادگی: تلاشی برای آینده بهتر
کیمیا در بیستوپنج سالگی ازدواج کرده و اکنون مادر سه فرزند است: عمران ۸ ساله، زحل ۷ ساله، و یسرا ۳ ساله.
او با افتخار میگوید: “من تمام تلاشم را میکنم تا فرزندانم سالم باشند و آیندهای بهتر داشته باشند. هر سه آنها را به طور منظم واکسین میکنم و مطمئن هستم که واکسین یگانه راه برای جلوگیری از مرض فلج اطفال است.”
همسرش، بیگ محمد، که بهعنوان جوالی کار میکند، درآمد محدودی دارد. کیمیا با درآمد خود از خیاطی کمک بزرگی به خانواده میکند.
او توضیح میدهد: “با وجود تمام مشکلات، خدا را شکر میکنم که میتوانم برای خانوادهام کاری انجام دهم. امیدوارم روزی شرایط بهتری برای ما فراهم شود.”
وی با نگاهی امیدوارانه افزود: “آرزوی من این است که هیچ طفلی مثل من از زندگی باز نماند. میخواهم فرزندانم تحصیل کنند، موفق شوند، و زندگی بهتری داشته باشند. اگرچه خودم فرصت درس خواندن را از دست دادم، اما برای آنها آیندهای روشن میخواهم.”
کیمیا با تأکید بر اهمیت واکسیناسیون میگوید: “من از تمام والدین میخواهم که هرگز فرصت واکسیناسیون را از دست ندهند. لطفاً فرزندان خود را واکسین کنید و به آنها فرصت یک زندگی سالم بدهید.”
کیمیا با افتخار میگوید: “من تمام تلاشم را میکنم تا فرزندانم سالم باشند و آیندهای بهتر داشته باشند. هر سه آنها را به طور منظم واکسین میکنم و مطمئن هستم که واکسین یگانه راه برای جلوگیری از مرض فلج اطفال است.” © افغانستان عاری از پولیو/ ۱۴۰۳/ رقیبه حمیدی
روایت مادر: حسرت و امید
شاهگل، مادر کیمیا، با یادآوری روزهای سخت ابتلای دخترش به پولیو میگوید: “در دو سالگی مریض شد. ابتدا تب داشت و بعد دیگر نتوانست پایش را حرکت دهد. آن زمان فکر میکردیم یک مریضی عادی است، اما داکتران گفتند که پولیو است. اگر آن زمان واکسن موجود بود و ما او را واکسین میکردیم، شاید این اتفاق نمیافتاد.”
وی میگوید: “آن زمان واکسین در دسترس نبود و مردم در مورد این مرض معلومات کافی نداشتند. اما حالا وضعیت تغییر کرده و باید شکر کنیم که واکسیناسیون برای همه فراهم است. ما باید از این فرصت استفاده کنیم. از تمام مادران میخواهم که به واکسیناسیون فرزندانشان توجه کنند.'”
داکتر فریده: واکسیناسیون، کلید پیشگیری فلج اطفال
داکتر فریده، یکی از داکتران فعال در فیضآباد، اهمیت واکسیناسیون را چنین توضیح میدهد: “پولیو یک مرض خطرناک است که بهراحتی با واکسین قابل پیشگیری است. اما اگر طفلی به آن مبتلا شود، تأثیرات آن برای تمام عمر باقی میماند.”
او افزود: “متأسفانه در گذشته به دلیل عدم آگاهی و نبود دسترسی به واکسین، بسیاری از اطفال به این مریضی مبتلا شدند. اما امروز والدین باید از این فرصت استفاده کنند و فرزندانشان را واکسین کنند.”
نتیجهگیری
زندگی کیمیا عظیمی نشاندهنده تأثیر عمیق پولیو بر زندگی افراد است. با این حال، او با اراده قوی و تلاش فراوان توانسته از چالشها عبور کند و زندگی خود را بهبود بخشد.
پیام پایانی کیمیا، مادرش، و داکتر فریده، روشن است: هیچ طفلی نباید از واکسیناسیون محروم بماند، زیرا هر واکسین تطبیقشده، قدمی است به سوی جامعهای سالمتر و عاری از پولیو.
رقیبه حمیدی، افغانستان عاری از پولیو