مبارزه روزانه «کلاخان» با پولیو و فقر
پکتیکا، افغانستان (۱۱ میزان ۱۴۰۳) – آغاز صبح است، خورشید از پشت کوه ها با درخشش نور خود همه چیز را روشن کرده است، درهمین حال یکدانه کراچی در کوچه پیشروی مکتب ولسوالی یحیی خیل ولایت پکتیکا ایستاد است که دور آن اطفال جمع شده اند.
جوان معلول پشت کراچی ایستاده و با چهرۀ خندان در بشقاب برنج می ریزد و اطفال آن را با مهربانی می خرند.
این کلا خان ۱۷ ساله است وی در سه سالگی به مرض پولیو مبتلا گریده که نه تنها پاهایش را فلج کرده؛ بلکه دستانش را نیز ضعیف کرده است.
کلاخان یگانه پسر مادر است، اما شش خواهر و دو برادر (علاتی) دارد که یکی از آنها چند سال پیش در انفجارماین جان خود را از دست داد، او چهار ساله بود که پدر و مادرش یکی پس از دیگری فوت کردند و اکنون با یک برادر خود یکجا در خانه مشترک زندگی می کند.
کلاخان می گوید: «درطفولیت خانوادۀ من به واکسین پولیو توجه نداند و مرا واکسین نکردند، بناء ًهمین باعث شد که به این مرض مبتلا شوم و برای همیش با مشکلات و رنج های فراوان مواجه گردیدم».
نامبرده وظایف روزمرۀ خود را با کمک دستانش ـ که آنرا هم مرض پولیو ضعیف ساخته- انجام می دهد مرض پولیو در دوران کودکی هر دو پایش را ضعیف کرده است، اما مبارزه او از هر چیز دیگری برایش قویتر است و تلاش می ورزد تا مصارف (۱۷) تن خانوادۀ خود را پیدا نماید، معلولیت او هرگز وی را از رسیدن به هدفش باز نداشته است.
این کلا خان ۱۷ ساله است وی در سه سالگی به مرض پولیو مبتلا گریده که نه تنها پاهایش را فلج کرده؛ بلکه دستانش را نیز ضعیف کرده است © افغانستان عاری ازپولیو/ ۱۴۰۳/ رحمت الله مرجانخېل
کلاخان که در کنار مادر اندرش نشسته بود با چشمانی اشکبار گفت: « زمان طفولیت ام را کم کم بیاد می آورم که پدرم مرا در آغوش می گشتاند، هرچند زندگی برای خانواده ما بسیار سخت بود؛ اما با آن هم به چنان وضعیت ناچاری رسیده ایم که اکنون توان این را دارم که نیم مصارف خانواده خود را تأمین کنم».
کلاخان می افزاید که اکنون با کمک مادرش دیگ برنج را در کراچی دستی کنار یک مکتب گذاشته و بالای شاگردان مکتب به فروش می رساند.
کلاخان نه تنها از فقر و ناتوانی اش رنج می برد، بلکه از رفتار ناپسند و حرف ها و جملات طعنه دار افراد جامعه نیز رنج می برد.
او با حالت اشکبار خود گفت: «وقتی به شاگردان مکاتب می بینم رنج می برم و دلم می سوزد، با خودم می گویم ای کاش یکی از اعضای خانواده می داشتم که در راستای مصارف خانه کمکم می کرد تا من هم به مکتب می رفتم و علم می آموختم، با تأسف فراوان که معلولیت و فقر هر دو بر زندگی من بسیار تأثیر بدی گذاشته است».
کلاخان تنها بخاطر مشکلات شخصی خود صحبت نمی کند؛ بلکه داستان دردناک خود را برای هر شهروند و خانواده ای بازگو می کند تا افراد دیگر از مشکلات و رنج های که او در زندگی دارد نجات پیدا کنند.
موصوف می گوید: «پولیو یک مرض بسیار خطرناکی است، این بیماری نه تنها بدن؛ بلکه تمام آرزوهای انسان را از بین می برد، من می خواهم همه مردم بدانند که اگر فرزندان خود را واکسین نکنند به مرض پولیو مبتلا می شوند که نتیجۀ آن یا هم معلولیت دائمی و یا هم مرگ است».
مادر کلاخان که بخاطر وی بسیار رنج میبرد می گوید کلاخان در 14 سال گذشته با معیوبیت و مشقت زندگی می کند که با این وضعیت وی همه خانواده ما از این ناحیه به تکلیف هستند.
او یک پیام مهم نه تنها برای خود؛ بلکه برای دیگران هم دارد: «پولیو نه تنها بدن، بلکه تمام امیدهای زندگی را از بین می بردؤ من می خواهم هیچ کس مانند من نباشد، فرزندان خود را و فرزندان آنها را واکسین کنید و آیندۀ آنها را از این مرض مهلک نجات دهید.» © افغانستان عاری از پولیو/ ۱۴۰۳/ رحمت الله مرجانخیل
او می افزاید: «مرگ همسر و امباق من یک مدتی برایم سخت بود، اما وضعیت کلاخان مرا هر روز رنج می دهد، از طفولیت همرایش درد می بینم و زمانی که وضعیت بد وی را مشاهده می کنم در تلاش این می شوم که به اطفال دیگر در خانه واکسین ضد پولیو را در زمان معین آن تطبیق کنم».
مادر کلاخان با افتخار می گوید، صبح با طلوع خورشید پس از نوشیدن چای صبح، یک دیگ برنج پخته را روی کراچی به کلاخان می گذارم و آنرا پیشروی مکتب می برد و زمانی که بعد از ظهر با جیب پر و دیگ خالی بر می گردد این برای ما خیلی جای خوشی است.
وی می گوید: «اگر کلاخان مبتلا به پولیو نمی شد و سالم می بود زندگی ما فعلاً سخت نمی بود؛ اما با آن هم خدا را شکر می کنیم که به دیگران دست دراز نکرده است».
مادر کلاخان از خانواده ها می خواهد که واکسین پولیو را بی اهمیت ندانند و فرزندان خود را به موقع واکسین کنند تا به سرنوشت کلاخان دچار نشوند.
گل شاه خان ۵۳ ساله همسایه کلاخان می گوید: که وضعیت این خانواده را آنها از نزدیک می بیند و این وضعیت او را ناراحت می کند، به گفتۀ وی این خانواده از یکسو در یک وضعیت بد اقتصادی زندگی می کنند و از سوی دیگر فرزند کارباری آن به دلیل مبتلا شدن مرض پولیو معلول است.
گل شاه خان نیز بر اهمیت واکسین تاکید می کند و از خانواده ها می خواهد که سلامت و زندگی آینده فرزندان خود را نادیده نگیرند و در دوران طفولیت واکسین پولیو را برای آنها در برابر فلج شدن تطبیق کنند تا از این مرض مهلک در امان بمانند.
این داستان وی نه تنها نمایش مبارزات کلاخان بوده؛ بلکه یک پیام مهم برای جامعه است که چگونه بی توجهی به واکسین اطفال می تواند منجر به تأثیر بد دائمی آنها شود.
او یک پیام مهم نه تنها برای خود؛ بلکه برای دیگران هم دارد: «پولیو نه تنها بدن، بلکه تمام امیدهای زندگی را از بین می برد و من می خواهم هیچ کس مانند من نباشد، فرزندان خود را واکسین کنید و آیندۀ آنها را از این مرض مهلک نجات دهید.
رحمت الله مرجانخیل، افغانستان عاری از پولیو