داستان پدر با پسر فلج
نام من عبدالحمید از ولسوالی دند باشنده قریه رامباسی است. روزهای اول نمی دانستم پسرم فلج اطفال است، امید زیادی داشتم اما الان فلج است و یکی از پاهایش کوتاه است و هنوز بیمار است. ما به او توجه نکردیم تا او را به بیمارستان برسانیم. فلج اطفال یک بیماری بسیار جدی است که طول عمر انسان را از 100 سال به 20 سال کاهش می دهد. این بدان معناست که اگر یکی از اعضای بدنش به درستی کار نکند و مشکل داشته باشد، زندگی نیست. ما به خاطر پسرمان خیلی عذاب می کشیم. اگر تمام دارایی هایم از بین برود، مانند زمین و این دو گاو، می خواهم او بهبود یابد.
برخی از افراد فرزندان خود را برای واکسینه شدن می برند و بیشتر آنها به زندگی خود اهمیت نمی دهند. من به مردم می گویم که واکسن. که توسط دانشمندان بین المللی آزمایش شده است برای آینده فرزندان ما بسیار مفید است. از همه مردم می خواهم واکسن بزنند تا مثل فرزند من معلول نشوند.
“لطفا یک روز کار خود را رها کنید فرزندان خود را به مرکز واکسیناسیون ببرید.” از همه روستائیان می خواهم که واکسیناتورهایی که به خیابان و خانه و مساجد آمده اند. لطفا با آنها به درستی رفتار کنید و کودکان را واکسینه کنید تا به درستی زندگی کنند